در زندگی بعضی وقتها چیزهایی پیش میاد مثل کلید اسرار مثل فیلم ترکیه ای خداوند دقیقا زمانی به داد آدم میرسه که آدم فکرشو هم نمیتونه بکنه یادم میاد در زمانهای نه چندان خیلی دور اینترنت به صورت کارتی بود الان نمی دونم باز هم همینجوریه یا نیست به هر حال همان خریدن کارت فوقش برای یکی 2 ساعت می شد خرید چون باید پول بیشتری برای خریدن کارت اینترنت تلفنی می دادیم در انزمان تازه داشتم خانه می ساختم و توان خرید هر چیزی را نداشتم تا اینکه در روی یک آگهی یک نوشته نظرم را جلب کرد رفتم جلوتر و ان تبلیغ زا خواندم باورم نمی شد ان چیزی را که با چشم می بینم واقعیت داره یا نه بگو خوب دیدم نوشته اینترنت پر سرعت رایگان و مجانی فوری یاداشت کردم و اومدم خونه پسر 3 ساله من عاشق اینترنت بود اون از همان یکسالگی با کامپیوتر خوشگله خودش بازی می کرد زمانی هم که بیرون می رفت من کار می کردم اون با سن کمش می توانست سایت درست کنه و همه کارهایی که یک مهندس در آنزمان می توانست انجام بده بیشتر تعجب می کردم انیمشن 3 بعدی می ساخت و مثل بچه های دیگه کمتر به فکر فیلم موسیقی یا بازی بود هر چند سنش چون کم بود بازی هم می کرد اما بازی اون فرق می کرد اون عاشق بازی هارنست مون بود یک مزرعه بود که توی ان کار می کرد مرغ گوسفند پرورش می داد اینترنت رایگان بود پس 24 ساعته اینترنت داشتیم اما بعد از مدتی یک قبض تلفن اومد که وحشت کردم درسته که اینترنت رایگان بود اما تلفن که مجانی نبود دیدم ای وای من نمی تونم این پول رو بدم اگر هم تلفن رو قطع کنم پسرم چی کار کنه؟ من خودم هم اصلا برام سخت بود ولی ناچار شدم تلفن رو قطع کنم و گفتم دیگه نمی تونیم استفاده کنیم اون گفت فقط یک روز فرصت بده فردا قطع کن برای ما 400 هزار تومان اون هم در انزمان رقم وحشتناکی بود الان 16 سال از انزمان گذشته تا اینکه پسرم گفت بابا یکنفر یک آگهی داده دقیقا همین 400 هزار تومان و بنر میخواد اون بالای سایت باشه گفتم راست میگی گفت اره حتی همه این پول رو هم داده گفتم تو میتونی درست کنی گفت آره مثل آب خوردن برام آسونه فوری تلفن را وصل کردم اگهی رو درست کرد و مشکل ما حل شد و ناگهان چشمم از خوشحالی خیس شد پسرم لبخندی زد و ما هر 2 گفتیم این کار از عالم غیب بود چه کسی دقیقا به غیر از خدا این کار رو انجام داد
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت